تغییر دیدگاه در کوچینگ

تا به حال چیزی در مورد تغییر دیدگاه در کوچینگ شنیدی؟ اینکه چطور می تونیم از یه زاویه دیگه به هر مسئله‌ای در زندگی نگاه کنیم؟ یکی از نتایج کوچینگ، تغییر دیدگاه است.

1. تغییر دیدگاه چیست؟
2. ما چرا به همه چیز منفی نگاه میکنیم؟
3. چالش‌های تغییر دیدگاه در کوچینگ

تغییر دیدگاه در کوچینگ

چند راهکار برای مدیریت تغییر دیدگاه

همه‌ی ما این ضرب المثل را بارها شنیده‌ایم که ” به نیمه پر لیوان نگاه کن.” . در واقع نگرش مثبت و تغییر دیدگاه  به زندگی نه تنها در دوره‌های کوچینگ و بهبود زندگی، بلکه در تمام طول تاریخ، یکی از ابزارهای کاربردی برای زندگی بهتر بوده است. اما در کوچینگ، ما نه تنها بر روی نگرش مثبت کار می‌کنیم، بلکه اصولا بر روی نگرش تمرکز می‌کنیم.

اینکه ما به یک نگرش کلی برسیم و بتوانیم یک نگرش درست را در زندگی داشته باشیم، به مراتب اهمیت بیشتری از مُسکن‌های مثبت اندیشی دارد. ما ابتدا باید نوع نگاه کردن به دنیا را یاد بگیریم. نوع نگرش به مسائل مختلف را یاد بگیریم و بعد برای یک نگرش مثبت و تغییر دیدگاه اقدام کنیم.

جوانب مختلف در تغییر دیدگاه کوچینگ

در این مقاله، سعی می‌کنیم مسئله دیدگاه و تغییر دیدگاه در کوچینگ را برای شما شرح بدیم و جوانب مختلف آن را برایتان بیان کنیم. از همین رو، اولین نکته‌ای که شما بعنوان یک کوچ در طی فرآیند کوچینگ باید بدانید این است که کلیت هیچ چیز تماما مثبت نیست و کلیت هیچ چیز تماما منفی نیست.  ما در این دنیا با هر چیزی که روبرو می شویم، یک صورت نسبی دارد.

در عین حال که نقاط منفی دارد، نقاط بسیار مثبتی هم می‌توان از دل آن بیرون کشید. پس مهم ترین اصل این است که ما به درک درستی از ساز و کار دیدگاه‌ها در زندگی دست پیدا کنیم. اگر بتوانیم بر روی هر چیزی تسلط پیدا کنیم، طبیعتا تغییر دیدگاه هم در ما حاصل می‌شود و همین مسئله با همین رویکرد قرار است که در کوچینگ صورت بپذیرد. کوچینگ با تمام وجود سعی می کند که مسیر زندگی یک انسان را به سمت مثبت ترین دیدگاه ها هدایت کند. اما هموار کردن مسیر همیشه به عهده ی خود مراجع است.

دست مسیحا

ما در کوچینگ هیچ گاه قرار نیست که دست کسی را بگیریم و او را به نقطه مطلوب زندگی برسانیم، بلکه قرار است به او کمک کنیم تا که دیدگاه و نگرش جدید خودش را نسبت به مفهوم زندگی بدست بیاورد و بتواند با نگرش جدیدی که به دست آورده است، مسیر زندگی خودش را پیدا کند.

در واقع هیچ کس و هیچ چیز جز خود مراجع نمی‌تواند به روند این تغییر نگرش و دیدگاه  کمک کند و یک کوچ باید با ریشه یابی، مراجع خود را به این نقطه برساند. خب حالا سوال اینجاست که کوچ چطور می‌تواند این کار را انجام دهد و یک کوچ باید چه مهارتی داشته باشد که به این نقطه برسد؟

پاسخ بسیار ساده است. یک کوچ اول از همه باید به این آگاهی برسد که چه عواملی در ایجاد یک نگرش و تغییر دیدگاه در کوچینگ تاثیر می‌گذارند و بعد به این درک برسد که چطور می‌توان مسئله تغییر دیدگاه و نگرش را در یک شخص نهادینه کرد و در نهایت موانع و محرک‌ های مسیر را بشناسد و به مراجع کمک کند که به تغییر دیدگاه دست پیدا کند.

چرا منفی نگر هستیم؟

منفی نگری، یک انتخاب نیست. بخشی از ساختار ذهنی ماست. اگر به آخرین تحقیقات مجله ” روانشناسی امروز”، نگاهی بیندازیم می بینیم که روانشناسان به این نتیجه رسیده‌اند که دیتاهای بسیاری در مغز ما دستور به مبارزه با نوع نگرش مثبت را ارسال می‌کنند. در واقع مغز ما همیشه یک روند طبیعی در جنگ با افکار منفی را طی می‌کند. البته بخشی از این امر کاملا مربوط به پروسه مراقبت‌های ذهنی ماست.

ذهن ما همیشه درصدی از منفی نگری را برای احتیاط بیشتر و محافظه کاری در زندگی دارد اما وقتی صحبت از یک نگرش منفی، یک دیدگاه منفی در زندگی می‌شود، جایی است که دیگر از پروسه اتوماتیک ذهن خارج است و کاملا انتخاب شخصی محسوب می‌شود.

یعنی تا حدودی منفی نگری، منطقی است اما اگر تبدیل به یک سبک زندگی شود و انسان را دچار مشکل کند، مسئله انتخاب مطرح می‌شود. پس فردی که در اثر منفی نگری دچار مشکلی شده، دست به یک انتخاب منفی زده و باید این انتخاب منفی از او گرفته بشود.

محافظه کاری را کنار بگذار

حالا این وظیفه یک کوچ است که جریان مبارزه با نگرش مثبت را متوقف کند. محافظه کاری را به حداقل برساند و در مقابل، شرایطی را فراهم کند که جریان مثبت اندیش در ذهن جاری بشود. و برای این کار قبل از هر چیزی باید مسئله تغییر دیدگاه را بررسی کنیم.

هنگامی که یک فرد به ما مراجعه می‌کند، اولین کاری که باید انجام بدهیم این است که او را در برابر افکار منفی‌اش قرار دهیم .  البته این کار را با سوال‌های جهت دار یا ارائه راهکار انجام نمی دهیم، بلکه با استفاده از مهارت گوش شنوا، شرایطی فراهم می‌کنیم که طبق آن خود مخاطب به این نتیجه برسد که دارای فکر منفی است.

حالا دقیقا از همین نقطه یک کوچ برای تغییر دیدگاه در کوچینگ اقدام می کند. اما اولین چیزی که یک کوچ باید به آن تسلط داشته باشد ذکر این نکته است که موانع پیش رو برای تغییر دیدگاه در کوچینگ را بشناسد. چون هر کسی بعد از مواجه شدن با این مسئله که فکر منفی و منفی نگری زندگی‌اش را تحت تاثیر قرار داده به این نتیجه می رسد که باید دیدگاهش را تغییر دهد و به یک نگرش مثبت برسد.

اما این میان موانعی وجود دارد که بر اساس تحقیقات تنها ۳۵ درصد از افراد می‌توانند در تغییر دیدگاه به طور کامل موفق شوند.

چالش‌های تغییر دیدگاه در کوچینگ چیست؟

درک این مسئله که همه ما نیاز به تغییر دیدگاه در کوچینگ داریم، مثل بسیاری از مفاهیم دیگر، کار راحتی‌ای است. اما وقتی وارد فاز عملی می‌شود و قرار است که از دید یک کوچ به آن نگاه کنیم، مسئله بسیار سخت می‌شود. چرا؟

چون یک مراجع برای این تغییر دیدگاه باید چالش‌هایی را پشت سر بگذارد که سال ها با آن‌ها درگیر بوده و حالا نقش کوچ در رهایی از این چالش‌های ذهنی بسیار موثر است. این چالش‌ها، چالش‌های رفتاری، ذهنی، آگاهی و روحی را شامل می‌شود که هر کدام بسته به مورد خود کیس می‌تواند مختلف باشد. در ادامه چند تا از این چالش‌ها را با هم مرور می‌کنیم.

عدم آگاهی کافی نسبت به تغییر دیدگاه در کوچینگ

اولین چالشی که مراجع برای تغییر دیدگاه خود در کوچینگ دارد، بحث عدم آگاهی است. عدم آگاهی از تغییر و اینکه چطور انجام می‌شود، همیشه یک مانع بزرگ در مسیر مراجعان برای تغییر بوده است. چرا؟ به این دلیل که فرد تنها درکی که از مفهوم تغییر بدست آورده است، ذکر این نکته است که باید تغییر کند و راهی که تا به الان رفته است، اشتباه بوده است . اما نمی‌داند که این تغییر چه چیزی است؟

باید چه کاری برای تغییر کند؟ اینجاست که یک کوچ باید با مهارت ریشه یابی، مراجع را به نقطه‌ای برساند که خود مراجع نقاط مطلوب از تغییرش را بیان کند. یعنی خود مراجع باید به شما بگوید که از تغییر کردن چه انتظاری دارد؟ بگذارید یک مثال ساده برایتان بزنم. فرض کنید مراجعی به شما رجوع می‌کند که بسیار ولخرج است.

و حالا از این مسئله خسته شده است و فکر می‌کند که در زندگی همیشه بد شانسی آورده است و هیچوقت نتوانسته عرضه مدیریت زندگی را در اختیار داشته باشد. و حالا فقط دلش می‌خواهد تغییر کند. خب در این جا مهارت ریشه یابی یک کوچ فرد را به جایی میرساند که ریشه مشکلاتش را پیدا کند و بعد به نقطه‌ای برسد که خودش درخواست‌هایش را مطرح کند.

رهایی از عدم آگاهی

مثلا بگوید که: ” من دلم میخاد که تغییر کنم و جوری باشه که اینقدر خرج نکنم.” یا بگه: ” من دلم میخاد از خرج‌های اضافیم کم کنم و یه خرده به زندگیم سر و سامون بدم.” . خب این اولین قدم برای رهایی از چالش عدم آگاهی در تغییر دیدگاه است. عدم آگاهی فقط با پیدا کردن هدف از بین خواهد رفت. وقتی ما هدفی در ذهنمان داشته باشیم، می‌توانیم به راحت ترین شکل ممکن، در باب آن آگاهی کسب کنیم و پیدا کردن این هدف و رساندن به نقطه آگاهی، کاری است که یک کوچ باید انجام بدهد.

عدم درک درست از نتیجه‌ی تغییر

هر مراجعی در زمان تغییر دیدگاه با دو چالش روبرو می‌شود. یک، عدم اطمینان از نتیجه تغییر و دو، عدم میل به تغییر. عدم اطمینان از نتیجه چیه؟ شاید شما هم بارها شنیده باشید که مراجع به شما می گوید که: ” من اگه این کارو انجام بدم، واقعا همه چی درست میشه؟ “، یا وقتی که مراجع میگه: ” نمیدونم والا. حالا اینو انجام بدم ایشالا که درست میشه”.

در واقع مراجع در این نقطه درک درستی از تغییر ندارد و علاوه بر آن هیچ درک درستی از نتیجه تغییر هم ندارد. در این بخش کوچ باید بر روی مفهوم اعتماد به نفس و درک درست از شرایطِ مراجع کار کند تا بتواند اطمینان او را به نتیجه‌ای که می‌تواند با توانایی خودش به دست بیاورد، جلب کند. اما چالش بعدی این است که مراجع از بس در افکار منفی غرق شده است که میل به تغییر دیدگاه ندارد و این باعث می‌شود که میل به تغییر زندگی هم در او نباشد.

یعنی مراجع می‌گوید: ” تغییر کنم که چی بشه؟ “، یا میگوید: ” این همه سال عمر کردیم، هیچی نشد، این بارم روش، ولی من که میدونم تغییری اتفاق نمیفته. ” . در واقع اینجا عوامل مختلف، از جمله موارد روحی مراجع را به جایی رسانده است که دیگر انگیزه‌ای برای تغییر ندارد. اینجا تکنیک‌های مدیریت تغییر و ایجاد انگیزه به یک کوچ کمک می‌کند که مراجع را با انگیزه‌ای نو برای تغییر روبرو کند.

انگیزه ایجاد کن

ایجاد انگیزه برای مراجع یکی از مهم ترین کارهایی است که یک کوچ باید انجام دهد اما به این نکته هم باید توجه کنیم که منظور ما از ایجاد انگیزه هیچوقت تعیین هدف و یا حتی محدود کردن مرزهای تغییر نیست. ما باید انگیزه را ایجاد کنیم تا مراجع خودش با توانایی‌های خودش مرزها و سقف تغییر دیدگاه خودش را پیدا کند.

چند راهکار برای مدیریت تغییر دیدگاه در کوچینگ

تغییر دیدگاه یک پروسه ذهنی است و ذهن منبع ذخیره‌ی همه حوادث روحی. پس ما برای اینکه راهکارهای درست کوچینگ در زمینه‌ی تغییر دیدگاه را یاد بگیریم، بهترین راه تسلط به جنبه‌های رفتاری و فکری مراجع هست. تکنیک گوش شنوا میتواند بسیار به ما کمک کند. اما نکته اصلی اینجاست که ما تا زمانی که ریشه یابی کاملی از اتفاقات نداشته باشیم نمیتوانیم برای تغییر دیدگاه و انگیزه مثبت اندیشی کاری انجام دهیم. پس چند نکته ساده وجود دارد که باید به آن توجه کنیم:

• جستجو در گذشته‌ی مراجع جز وظایف کوچینگ نیست. اما اگر ریشه بسیاری از مشکلات در گذشته طرف باشد، یک کوچ باید با استفاده از تکنیک‌های بررسی ناخودآگاه، از این مسئله آگاهی پیدا کند و ریشه مسائلی که از گذشته نشات می‌گیرد را به کمک خود مراجع در ذهنش حل کند.
• ایجاد اطمینانی برای تغییر در ذهن مراجع، می‌تواند یکی از بهترین راهکارهای موجود در مدیریت تغییر دیدگاه باشد. تغییر دیدگاه زمانی اتفاق می‌افتد که مراجع چالش‌های متعدد ذهنی را پشت سر بگذارد و به توانایی‌های خودش در زمینه‌های مختلف پی ببرد. وقتی توانایی‌های مراجع در زمینه‌ی تغییر دیدگاه آشکار شود، نگاه مراجع به نتیجه حاصل شده از تغییر دیدگاه هم تغییر می‌کند و در نتیجه مسیر با سرعت بیشتری طی می‌شود.
• ایجاد مرز و محدوده برای تغییر دیدگاه، یکی از نکات منفی در مسیر کوچینگ است. چرا؟ به این دلیل که وقتی ما بعنوان یک کوچ مرز و محدوده برای رشد و تغییر دیدگاه مراجع ایجاد می‌کنیم، عملا به او خیانت کرده‌ایم. ما در مسیر کوچینگ باید مرزهای جدیدی برای تغییر ایجاد کنیم. ما باید فضای باور به تغییر دیدگاه را به مراجع بسپاریم تا که مطلوب خودش را از تغییر دیدگاه ایجاد کند.

PDF مقاله : تغییر دیدگاه در کوچینگ